چه جدی گرفتم شوخی های عاشقانه ات را...
و تو در عوض...
چه شوخی گرفتی بند بند شعرهای احساسی وجودم را ;
چه سرمست میخندی،
و من چه عاشقانه نبودنت را تاب آوردم .
ﻧـﺰﺩﯾـﮏ ﺗـﺮ ﺑﯿـﺎ ...
ﺗﺎ ﺑـــﻮﯼ ﻋﻄﺮ ﺗﻦ ﺍﺕ
ﺑﭙﯿﭽﺪ ﺩﺭ ﭘﻮﺳﺖ ﺗنم
ﻭ ﭼﺸﻤﺎﻧﺖ ...
ﻣﺜﻞ ِ ﺩﻭ ﻣـﺎﻩ ﺳﺮﮔﺮﺩﺍﻥ
ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎﯼ ﭼﺸﻤﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﮕﯿﺮﺩ ...
ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺗﺮ ﺑﯿﺎ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻤﺖ ...
رفتارعاشقانه ي زن را بايد از دلتنگيش فهميد
ازشوق و بي تابيش براي ديدار
ازحس كودكانه اش براي آغوش
زن بي دليل بهانه نمي گيرد
شايد بهانه ي دستان گرمت را دارد
که دستانش را بگيري...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم ،
سکوت را فراموش میکردی و تمامی ذرات وجودت
عشق را فریاد می کرد...
چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی...
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم،
نگاهت را تا ابد بر من می دوختی ،
تا من بر سکوت نگاه تو رازهای یک عشق زمینی را
با خود به عرش خداوند ببرم...
باز بوی پاییز ،
و ترس تمام وجودم را میگیرد
که نکند یادت هم
در یکی از این پاییز ها
تنهایم بگذارد
بـــــرایِ ِ♥ دلِ ♥ مــــــن ...
همیشـــــه " تــــــــو " خواهــــی مانـــــد ...
حتــــــی اگـــــر ........
مخاطـــــبِ تمــــــامِ نوشته هایـــــم " او " شــــــوند ........!
پای تو که وسط می آید
هم آغوشی
بی معنا میشود
با تو تا آسمان میروم ........!
بلوغ ِ احساسَم
میانِ بازوانِ تو
رویا را ؛ حقیقت ِمحض می کند
بمان !
بعضی کلمه ها ارزش بارها شنیدن را دارد
گوشت را بیار جلو
اروم میگم
کسی نشنوه جز خودت
خیلی
خیلی
خیلی
دوستت دارم ...
چه کار به حرف مردم دارم . . .!
زندگی من همین است
شب که می شود عاشقانه ای می نویسم
خیره می شوم به عکست و با خودم فکر می کنم
مگر می شود تو را دوست نداشت ... !!؟؟
عــــاشقانه هایم
تـــــمامی ندارد!
وقتی تـــــــــــــــو
بـــــهــــترین
اتــــفـاق
زندگـــی ام هــستـــی...
تو را چه نام دهم من ، فرشته یا که پری ؟
برای من تو خدایی دمیده در بشری
تو میرسی و دلم را تلاش بیهوده ست
نمی شود که نبازم ، نمی شود نبری
اگر تو عیب مرا هم نشان دهی غم نیست
که مثل آینه ها صادقانه مینگری
هنوز بعد تو سرگرم خاطرات توام
تو ای ستاره چه دنباله دار می گذری
برای با تو نشستن اگرچه من هیچم
برای بودن با من تو بهترین نفری
به بوی زلف تو از خویش می روم بی شک
شبی دوباره اگر شانه ای به مو ببری
تو مثل رودی و من مثل شاخه ای خشکم
خوشم به بودن با تو ، خوشم به دربدری
غرور سرکش من رام میشود
در کشاکش بوسه هایی که به من میدهی
و تمام وجودم را ارام میکنی!
ﻟﻌﻨـــــــــــــــــﺘﯽ !!
ﺑﺒﺨــــــــــــــــــــــــﺶ ...
ﮐﻪ ﻧﻤـــــــــــــــــــــــﯿﺘﻮﺍﻧﻢ ..
ﺟـــــــــــــــــﺒﺮﺍﻥ ﮐﻨــــــــــــــﻢ ..!!
ﺍﯾــﻦ ﻫـــــــــــــــﻤﻪ ﻧﺎﻣـــــــــﺮﺩﯼ ﺍﺕ ﺭﺍ !!!....
میخـواهم گــره بخـورم در تـو...
آنقــدر سخـت که ...
بـا دنــدان بـازم کنی....
دلم لحظه ای را می خواهد ! که تو باشی …
همین کنار نزدیک به من
درست روبروی چشم هایم
همنفس نفسهایم
خیره شوم به لبهایت
دست بکشم به تک تک اعضای صورتت
بعد چشمهایم را ببندم و …
” ببوسمت “
آن لحظه دنیای من تمام می شود .
” به خدا که واقعاً تمام می شود “
یه مرد واقعی
مردیه که وقتی ی دختر رو دوست داشت..
واسه بقیه دخترا نماز میت بخونه...!
سه آرزوی قشنگ عاشقانه :
بی من نباشی
بی تو نباشم
بی هم نباشیم
ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺩﻩ ﻣﯿﭙﻮﺷﻦ ﻭﻟﯽ ﺷﯿﮏ ...
ﺳﻨﮕﯿﻨﻦ ﻭ ﺟﻠﻒ ﺑﺎﺯﯼ ﺩﺭ ﻧﻤﯿﺎﺭﻥ
ﻫﻤﻮﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﺷﻠﻮﻍ ﺩﺳﺘﺕ ﺭﻭ ﻣﺤﮑﻢ ﺗﺮ ﻣﯿﮕﯿﺮﻥ
ﺍﯾﻨﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﻭ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﺣﺮﻑ ﻣﯿﺰﻧﯽ، ﯾﻪ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺑﻬﺖ ﻣﯿﺪﻥ ...
ﺩﺧﺘﺮﺍﯾﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺶِ ﺩﻭﺳﺘﺎﺷﻮﻥ ﺑﺎ ﻏﺮﻭﺭ ﺍﺯﺕ ﺗﻌﺮﯾﻒ ﻣﯿﮑﻨﻦ ...
ﻫﻤﻮﻧﺎ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺣﻮﺍﺳﺸﻮﻥ ﺑﻪ ﺟﯿﺒﺖ ﻫﺴﺖ
ﻭ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺟﺎﻫﺎﯼ ﮔﺮﻭﻥ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺮﺍﺭ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎﺩ ﻧﻤﯿﺪﻥ ....
ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﭽﻪ ﮔﻮﻧﻪ ﻗﺮﺑﻮﻥ ﺻﺪﻗﻪ ﺕ ﻣﯿﺮﻥ ﻭ ﻓﻘﻂ ﻭﺍﺳﻪ ﺗﻮ ﻟﻮﺱﻣﯿﺸﻦ ...
ﺍﯾﻨﺎ ﻓﺮﺷــــــــــﺘﻦ !!!
ﺍﮔﻪ ﯾﮑﯿﺸﻮ ﺩﺍﺭﯼﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺨﻮﺍﻩ ﭘﺴﺮ ﺟﻮﻥ .
ﭼﻮﻥ ﯾﻪ ﻋﻤﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺧﻮﺷﺒﺨﺖ ﮐﺮﺩﻧﺸﻮﻥ ﮐﻤﻪ !
ﻣﻌﻨﺎﯼ ﻋﺸﻖ
ﺍﺳﻢ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭﺍﻭﺝ ﺧﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ
ﺑﻪ ﯾﺎﺩ ﺁﻭﺭﺩﻧﺶ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻧﯽ
آمار وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 11
بازدید کل : 4244
تعداد مطالب : 199
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1
Alternative content